درود فرزانه جان 

ممنون از حضور ت و مطلبی که قرار دادی 

حضورت پایدار عزیزم

 زندگی ، گرمی دل های به هم پيوسته ست

تا در ان دوست نباشد همه دلها بسته ست

درود دوست خوبم علی عزیز شما دوست داشتنتونو با حضور پر

مهرتون ثابت کردید برای من همین دنیاها ارزش داره 

خوشحالم در کنارتون هستم 

سالی پر از مهر الهی داشته باشید

تـنها عشق با روح انسان پـیـونـد می خورد،

،زنـدگـی بـدون عـشـق ،سـرد و مـرده اسـت،

،زنـدگـی تـوام عـشـق ،گرم و پـر خروش اسـت،

،هـر کـس کـه عشق را هـرگز نیافت زندگی هـم نکرد،

،و کسی هـم کـه عشق را یـافـت زنگی اش را ازدست داد،

عشق شوری در نهاد ما نهاد***جان ما در بوته سودا نه

،بـا عشق می توان دنیـا رو بـه انـدازه یک نفر کوچک کـرد،

،بـا عشق مـی تـوان یک نفر رو بـه اندازه دنیا بزرگ کرد،

،عشق با درد هـمـراه است، چون دگرگون می کند،

،عشق واقعی تنـهایی را به یگانگی مبدل میکند،

،عشق زیباست چون ،خدا،عشق را به ما داد،

 درود معصومه جان حواست رانمیدهم چون من از وجودت نیرو میگیرم وپرت کردم حواسم را ؛ حال میتوانی بگیر

دوست دارم عزیزم

دوست دارم بدانم که دوست  داشتن را چگونه دوست داری

تا آنگونه دوستت بدارم که دوست داری 

 درود بر شما عزیزان و دوستان خوبم جناب علی عزیز و علیرضا عزیز وجناب عباس عزیز و امید عزیز منت گذاشتید

لطف و حضورتون پایدار

درعاشقی من عذاب می بینم

جسارتی بی حساب می بینم

حکایت مجنون و فرهاد  ها

سرا سر اضطراب  می بینم

 درود بر دوستان عزیز

ممنون حضور پر مهرتون هستم 

که باعث افتخارم می باشید

بعضی وقـــت ها که خیلی داغــــونی از غــــصه

"یکی" هست که وقتی مسیج میده و مثلا یه

سلام میده، تو با همون سلامش آروم میشی

و هـــــمه غــــمهات یادت مـــــیره

این "یکی " کسی نیســـت جـــز

صـــــاحبـــــخونه قـــــــلبت

می گویند : شاد بنویس

     نوشته هایت درد دارند

         و من یاد ِ مردی می افتم

              که با کمانچه اش

                  گوشه ی خیابان شاد میزد

                       اما با چشمهای ِ خیس

 درود جناب هومن عزیز حضورتون افتخاریست

پاینده باشی معصومه جان گرمی بخشیدی به اینجا با این پیام زیبایت عزیزم

 درود بر شما ایمان عزیز لطف داری

فریبا جان عالی بود

 درود دوست عزیز ممنون از متن زیباتون 

حضورتون پایدار

 درود بر شما

خواهش میکنم به همچنین متشکرم از حضور شما

در همه جاي اين زمين همنفسم كسي نبود زمين ديار غربت است از اين ديار خسته ام.

بادرود

از حضور همیشه سبز شما در بلاگم سپاسگزارم بانوی گرامی

غمگینم همانند پرنده ای که به دهنه های رو تله خیره مانده

وبه این فکر میکند که چگونه بمیرد

گرسنه وآزاد

یا  سیرو اسیر

 درود ایمان جان من چکاره ام رضایت خدا شامل حالت بشه عزیز

ممنون جناب محسن عزیز سپاس از حضورتون

راضیم ازت خانومی